آخرین اخبار
کد مطلب: 77069
رسانه ملي به ترجمان عمومي موافقت‌نامه ژنو بپردازد/جنبش دانشجويي مطالبه گرتر از قبل عمل کند
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 680

به گزارش سلام لردگان به نقل از شبکه اطلاع رساني دانا؛ با تلاش تيم ديپلماسي و مذاکره کننده ايران ،ماراتن مذاکرات هسته اي به توافق دوطرف منجر گشت و سندي در اين باب منعقد شد که براي هر دوطرف الزاماتي را لحاظ نمود. امتيازات داده شده از سوي تيم مذاکره کننده کشورمان و امتيازاتي که غرب در قبال آن، به ايران داده است جزء مفاد قابل توجه اين توافق نامه مي باشد. در وراي اين موفقت نامه ملاحظاتي به ذهن متبادر مي شود که لازم است با د قت و از ديدگاهي جامع بدان نگريسته شود. قابل ذکر است که اين وجيزه به هيچ عنوان ناقض و نافي تلاشهاي فراوان تيم مذاکره کننده هسته اي کشورمان نيست و درصدد چشم پوشي دستاوردها و نقاط مثبت آن نمي باشد چرا که تقدير از زحمات اين تيم که گامي را در جهت توفيق مذاکرات  برداشته اند جايز و شايسته مي داند.

1-مذاکرات ژنو در حالي به اتمام رسيد که وزير خارجه کشورمان در ميان خبرنگاران خبر از توافق بين ايران و گروه 5+1 داد و آن را موفقيت بزرگ براي ايران دانست و با ابراز خوشحالي از توافق نامه بسته شده، رعايت کليه حقوق هسته اي و خطوط قرمز نظام و ملت را جزء مفاد آن دانست.از سويي، طرفهاي ديگر مذاکره، هر يک به سهم خود وارد گفت‌وگو و اظهارنظر از محتواي مذاکرات شدند و مساله اي  که خود را بسيار نمايان ساخت، اظهارنظرها کاملاً متناقض بود و مي شد يک دودستگي را در ظاهر جملات بيان شده، به عينه ديد.در اظهاراتي،  جان کري وزير امور خارجه امريکا بيان داشت که سند توافق نمي گويد ايران حق غني سازي دارد بلکه مي گويد موضوع هسته‌اي موضوع مذاکره است.کري در ادامه  اعلام داشته است که ايران اراک را نخواهد ساخت. از سويي در بيانيه کاخ سفيد آمده است که در گام اول به اجراي تحريم ها ادامه مي دهيم و کاهش تحريم ها محدود، موقتي و قابل بازگشت است و در 6 ماه آينده فروش نفت ايران افزايش نمي يابد. فيتزپتريک در مرکز مطالعات استراتژيک لندن گفته است: اين توافق فراتر از انتظارات بود و ايران قرار نبود که تسليم شود اما امتيازات زيادي داد. امنيت اسرائيل با  اين توافق بهبود يافته است.از سويي مقامات صهيونيستي با اظهارنظرهايي اين توافق را تهديدي براي جهان دانسته که اسرائيل را به دردسر مي‌اندازد.در اين ميان نتانياهو آن را يک اشتباه تاريخي تلقي کرد.وزير اقتصاد اسرائيل نيز گفت: اگر بمب هسته اي در نيويورک منفجر شد، دليل آن همين توافق است.صالحي رئيس انرژي اتمي با اظهار اينکه اين توافق فعاليت هاي ما را متوقف نمي کند، بيان داشت که ما فقط سطح غني سازي را داوطلبانه محدود کرديم. در اين بين سوالي که ذهن‌ها را به خود درگير مي کند اين است که با وجود اينکه ساعات زيادي صرف فهم موافقت نامه در ميان طرفين شده است، علت اين همه تناقض گويي آشکار چيست؟ آيا اين ها درصدد هجمه رسانه اي هستند که اين بعد از توافق به نظر منطقي نمي آيد يا نه فهم آنها با وجود اينکه پيش نويس متن را آنها آورده اند و درخواست هاي آنها در آن نوشته شده است، واقعا اين معاني از اول در افکار آنها جاي گرفته بوده و طرف ايراني تفسيري ديگر از آن داشته است؟ به هرحال هرچه هست، همين امر در گام نخست باعث تشکيک اذهان مي‌شود که شايد ساير ملاحظات زير را به نوعي در بر خواهد گرفت.

2- زماني که متن توافق نامه را آن هم با زبان اصلي مي خوانيم، متوجه برخي واژگان و اصطلاحات مبهم و داراي بار ارزشي مي شويم. اصطلاحاتي که دايره معاني وجواب آنها نه يک چيز بلکه دايره گسترده اي از موارد را در بر مي گيرد يا نه اصلاً مي تواندچيزي را به عنوان معنا نداشته باشد. به عنوان مثال در صفحه نخست در مقدمه بيان شده است که" ...اين راه حل جامع متضمن يک برنامه غني سازي با تعريف مشترک و محدوديت هاي عملي و اقدامات شفاف ساز به منظور تضمين ماهيت صلح آميز برنامه هسته اي مي باشد". اقدامات شفاف ساز، تعريف مشترک و محدوديت هاي عملي، واژگاني بسيار مبهم و تعريف نشده اي هستند. آنچه که مي بايست در بدو تنظيم اين توافق نامه مورد مداقه قرار گيرد اين است که به صراحت در مورد اين موارد صحبت شود. آنچه در پشت درهاي بسته موافقت و يا مشترکاً تعريف شده است بايد به صورت تفضيلي در متن هم درج مي‌شد چرا که اين سند و بندهاي آن است که بار حقوقي جهت انجام آن را بر روي دوش دولتمردان و مسئولين امر مي نهد نه آنچه که در اتاق هاي دربسته اظهار شده است. از سويي آنچه که از سوي 5+1 از ايران در گام هاي بعدي خواسته شده است به صورت کلي مطرح مي شود و بيش از آن توضيحي در مورد آن که شايد منوط به ماهيت گام ها و ميزان و زمان انتهايي آن شود، داده نشده است که اين نيز خود جاي ابهام و تشکيک از اين باب  که تا کي بعد از برداشتن گام نخستين به انتهاي مسير خواهيم رسيد و از آن مهمتر، امتيازاتي که آنها مي خواهند بگيرند تا چه ميزان است.  به عنوان مثال در بندهاي پاياني توافق نامه  نوشته شده است که " به دنبال اجراي موفق گام نهايي راه حل جامع و با سپري شدن کامل دوره زماني گام نهايي، با برنامه هسته اي ايران مانند برنامه هر کشور غيرهسته اي ديگر عضو NPT رفتار خواهد شد." سوالي که مطرح مي شود اين است که دوره زماني اي که در اين بند ذکر شده منوط به گذراندن چند سال مي باشد؟ اين خود شايد بزرگترين ابهام در اين قضيه است.ضرب المثل معروف" جنگ اول به از صلح آخر است" بايد به عنوان يک راهبرد در تدوين سند ملاحظه مي‌شد. از سويي همه اين موارد منوط به تعهد طرفين بر سر اجراي مفاد توافقنامه مي شود. طبق اين سند، نظارت بر ايران بر اساس پروتکل الحاقي و پادمان خواهد بود و اين حق را براي بازرسي هاي نامحدود آژانس از تاسياست و فعاليت هاي هسته اي ايران در گام اول قايل شده است. سوالي که مطرح مي شود اين است که چه مرجع يا قانوني بر پايبندي طرف مقابل بر سر تعهدات خود -که سابقه درخشاني در انجام تعهدات خود دارد-   نظارت مي کند؟ موارد ذکر شده بخشي از ابهاماتي است که بيان شد.

3-ايران جزء  يکي از کشورهاي عضو معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي (NPT) مي باشد. در تمام سالها بحث ما اين بوده است که ما تنها در چارچوب قوانين NPT بر سر ميز مذاکرات حاضر مي شويم و عدول از آن را به هيچ عنوان نمي پذيريم. در بين بندهاي معاهده NPTمهمترين بند، بند 4 مي باشد که صراحتاً اعلام داشته است که حق تحقيق، توسعه و گسترش، توليد و استفاده از انرژي صلح آميز هسته‌اي حق تمام کشورهاي عضو NPT مي باشد. در ميان بندهاي توافقنامه ژنو، مساله اي که به چشم مي خورد اين است که ظاهراً با انعقاد يکي از بندهاي پاياني به صورت عملي خود را از دايره قوانين NPT خارج کرده و اين حق را به طرف مقابل خود داده‌ايم که در گام هاي اعتماد ساز، خارج از آن با ايران رفتار شود. در عناصر گام نهايي راه حل جامع، در چهارمين بند آورده شده است که: "متضمن يک برنامه غني سازي باشد که توسط طرفين تعريف مي گردد، برنامه اي که شاخصه هاي آن با موافقت طرفين و منطبق با نيازهاي عملي، با محدوديت هاي مورد توافق در خصوص دامنه و سطح فعاليت هاي غني سازي، ظرفيت غني سازي، محل هايي که در آن غني سازي انجام مي شود و ذخاير اوانيوم غني شده براي دوره زماني که مورد توافق قرار مي گيرد، تعيين مي گردد." در اين بند با بيان دامنه و سطح و ظرفيت و محل غني سازي عملاً از بند4 NPT خارج شده ايم و علي رغم اينکه اين بند تنها به تحقيق و توسعه و توليد گسترش اشاره دارد و صحبتي ديگر و يا بندي ديگر بدان نمي افزايد، ما اضافات ديگري را نيز پذيرفته ايم و حق را به طرف مقابل داده ايم که خارج از معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي با ما برخورد کند.

4- با وجود اشاره به برخي از نکات محتوايي متن، لازم است که نخبگان و کارشناسان به ترجمه و شفاف سازي متون اين معاهده بپردازند و بند بند آن را براي عموم ملت که اصل قضيه حمايت از حقوق آنهاست، به زبان عمومي تشريح کنند. در اين ميان وظيفه دو قشر، بسيار حساس و خطير است. اهل رسانه به خصوص رسانه ملي بايد از نگاه توصيفي به توافق نامه بپرهيزد و با تدارک برنامه هاي گسترده کارشناسي از مسئوولين هسته اي و کارشناسان حقوقي و سياسي دعوت کند تا به ارائه تحليل و نظرات کارشناسي در باب فهواي مذاکرات و مقايسه دستاوردهاي اخذ شده در مقابل دستاوردهاي داده شده به غرب بپردازند و نقاط مثبت و منفي آن را شفاف کنند چرا که درک بندبند اين توافق نامه براي عامه مردم قدري مشقت دارد چرا که متن کاملاً تخصصي است و لازم است که شفاف سازي آن بدست متخصصين انجام شود. متاسفانه تا به امروز خبري از نگاه ماهوي به موافقت نامه در رسانه ملي نشده است و صرفا توصيف کليات و نظرات رخ داده است. ديگر رسانه ها اعم از مکتوب و مجازي نيز دست به ترجمه صحيح و کارشناسي متن توافق نامه بزنند چرا که متني که توسط سايت وزارت خارجه بارگزاري شده است داراي اشتباهات فني و صوري بسياري است لذا لازم است که به صورت دقيق و موشکافانه به انتقال معناي کلمات به کار رفته در متن بپردازند تا کار کارشناسان و اهل فن را در زمينه تحليل و شفاف سازي تسهيل نمايند. در سويي ديگر، جنبش دانشجو به عنوان نخبگان و آگاهان جامعه بايد وظيفه خود را در اين برهه حساس در مطالبه گري قاطعانه و محترمانه از دولتمردان و به خصوص مسئولين ديپلماسي دولت و حتي خود رئيس جمهور تعريف کنند. دعوت از آنها براي حضور در دانشگاهها و مطالبه جهت پاسخ پيرامون سوالات مطروحه در بين عوام جهت شفاف شدن مطلب، جزء وظيفه هاي خطير قشر دانشجو بالاخص تشکل هاي دانشجوي است. دانشگاه بايد در کنار رسانه ملي با برگزاري کرسي‌هاي آزاد انديشي بتواند با دعوت از متخصصان و کارشناسان جهت ارائه ديدگاه و تحليل در باب محتواي مذاکرات و وتوافق نامه حاضر، گامي موثر در ترجمان عمومي آن در سطح جامعه داشته باشند.

5- به عنوان نکته پاياني به نظر مي رسد که حافظه تاريخي مردم از معاهده ها و توافقنامه ها، يک حافظه تلخ و بدبينانه است. قراردادهايي همچون ترکمنچاي که منافع ملي را ضايع کرد و يا مذاکرات اوايل دهه 80 که منجر به تعليق 2 ساله اما بيهوده‌ي  چرخه غني سازي شد، خاطرات تلخي را در اذهان متبادر مي کند. آن چيزي که مهم به نظر مي رسد آن است که بررسي شود که چقدر از خطوط قرمز و اصول و منافع کشورمان رعايت شده است و چقدر ملاحظه موارد فوق معطوف به آينده و نسل هاي آتي کشور مي باشد. با وجود اينکه دولتمردان ما از حفظ خطوط و اصول کشور در اين موافقتنامه هسته اي، مي گويند ولي لازم است که نخبگان کشور به صورت دقيق و ريزبينانه به رعايت اين اصوال در متن اين قرارداد توجه کنند چرا که موارد آن به صورت داوطلبانه مي باشد و موقتي است و هر زمان که احساس شود که اصول و خطوط و منافع کشور پايمال شده است، قطعاً عدول از آن جايز خواهد بود.

فرهاد نظريان ساماني

انتهاي پيام/

 

 

 

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس